ماجرای مردی که سالها جلوی کلیسای وانک اصفهان ایستاده است
ارمنیان، این مهاجران دیروز و شهروندان امروزِ اصفهان زمانی که مجبور شدند به پایتخت ایران عصر صفوی نقل مکان کنند، طبیعتا با خود چیزهایی برای خانه جدیدشان به ارمغان آوردند. البته که دستشان بخاطر جنگ خالی بود. اما نشان دادند که ارزش آدمی به داراییهای مادیاش نیست. آنها توشههای علمی و تواناییهای خود را به با خود به اینجا آوردند. فرقی هم نمیکند شهروند عادی باشند یا یک اسقف مثل اسقف کساراتسی. اسقف کساراتسی کسی بود که اولین چاپخانه را نه تنها در ایران که در خاورمیانه به راه انداخت. چاپخانهای در اصفهان و در محله جلفا و با یاری شاگردان خودش در مدرسه دینی که هیچکدام هم تخصصی در این کار نداشتند. به این ترتیب اولین کتاب چاپی در دِیر سورپ آمنا پرگیچ (نجات دهنده مقدس) یا همان کلیسای وانک معروف در اصفهان، ایران و حتا خاورمیانه ساخته و پرداخته شد. به من بگو چی تو دستت داری آن مرد اینجاست. سالها ایستاده میانِ میدانچهای کوچک، رو در روی کلیسای وانک اصفهان، با ردایی بلند، نرم و افتاده و با کلاهی که سایهاندازِ چهره و چشمها و محاسن گندمگونِ اوست. ستونی کنار دست راستش، کتابی رو...